سناریو فیک الستور و ات (پارت3)
ات:قلبم درد میکرد و شوک بهم دست از طرفی خوشحال بودم از طرفی ناراحت
ات: الستور...... کافیه من میرم.
الستور : چرا اینقدر ازم فرار میکنی سرنوشت چارلی با من نیست من مثل باباشم
ات : ولی اون دوست داره
الستور: ولی من دوسش ندارم...... چرا اینقدر بهت نزدیکم ولی از دوریت دارم میمیرم بسه دیگه با واقعیت کنار بیا
ات: الستور اینجوری نکن نمیدونی چقدر تو دوراهی موندم من... من، نمیتونم.
الستور : تنها چیزی که مهمه اینه که دوسم داری یا نه
ات : دوست دارم، ولی
الستور : ولی چی
ات : الستور.... پدر من کسی بود که تورو کشت.
برای پارت بعد 300 تا ویو 🔮
ات: الستور...... کافیه من میرم.
الستور : چرا اینقدر ازم فرار میکنی سرنوشت چارلی با من نیست من مثل باباشم
ات : ولی اون دوست داره
الستور: ولی من دوسش ندارم...... چرا اینقدر بهت نزدیکم ولی از دوریت دارم میمیرم بسه دیگه با واقعیت کنار بیا
ات: الستور اینجوری نکن نمیدونی چقدر تو دوراهی موندم من... من، نمیتونم.
الستور : تنها چیزی که مهمه اینه که دوسم داری یا نه
ات : دوست دارم، ولی
الستور : ولی چی
ات : الستور.... پدر من کسی بود که تورو کشت.
برای پارت بعد 300 تا ویو 🔮
- ۲.۳k
- ۰۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط